کد مطلب:27993 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

خاطرات امام علی












827. امام علی علیه السلام:پیامبر خدا به قصد حَجّة الوداع بیرون آمد. سپس [ در بازگشت]، به غدیر خم رسید. به دستور او برایش چیزی شبیه منبر ساختند. سپس از آن، بالا آمد و بازوی مرا گرفت [ و بالا برد]، تا آن جا كه سفیدی زیر بغلش دیده شد و با صدای بلند، در همان جایگاه گفت:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!». پس با ولایت من، ولایت خدا و با دشمنی با من، دشمنی با خدا محقّق می شود.

خداوندعزوجل در آن روز، نازل كرد:«امروز، دینتان را برایتان كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم». پس، ولایت من مایه كمال دین و رضایت پروردگار بلندمرتبه است.[1].

828. امام علی علیه السلام:در روز غدیر خم، پیامبر خدا عمامه ای (دستاری) بر سرم نهاد و دنباله آن را از پشتم آویخت. سپس گفت:«خداوند در جنگ بَدر و حُنین، مرا با فرشتگانی یاری داد كه چنین عمامه هایی داشتند».[2].

ر. ك:ص 263 (كامل كردن دین).

ص 275 (تاجگذاری در روز غدیر).

ص 307 (سوگند دادن های علی).









    1. الكافی:4/27/8.
    2. السنن الكبری:19736/24/10، مسند الطیالسی:154/23، فرائد السمطین:43/76/1.